نقد و بررسی بازی جدید The Surge 2
سال ۲۰۱۴ بود که استودیو Deck 13 با تقلید از سری دارک سو، بازی به نام Lords of the Fallen ساخت. این بازی در بهترین حالت یک کپی موفق از سری سو بود. البته در آن زمان با توجه به موفقیت بازیهای میازاکی، تقلید از این سبک بازیها جریان آن روزها بود. عناوین زیادی به تقلید از سری سو ساخته شدند که بیشترشان در حد یک کپی دست چندم بودند. اما از همان زمان و با وجود اینکه Lords of the Fallen المانها جدیدی برای ارائه نداشت، مشخص بود که Deck 13 توانسته تا حدودی اصول این سبک را در بازی خود پیاده کند و از پس آن بر بیاید. حدود دو سال و نیم بعد اثر بعدی این استودیو با نام The Surge منتشر شد. اینجا بود که خیلیها به پتانسیل این استودیو و کاری که قادر به انجامش است، پی بردند.
نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls Online: Elsweyr جدید
مجموعهی عظیم و دوستداشتنی «کتیبههای کهن» (The Elder Scrolls) با صفات و المانهای بسیاری شناخته میشود. از جملهی آن صفات میتوان به وسعت دنیای بازی، نقشآفرینی عمیق و سیر اساطیری جالباش اشاره کرد. اما با انتشار پنجمین نسخهی این سری بازی، یعنی «اسکایریم» (Skyrim)، یک برچسب دیگر به این گروه اضافه شد؛ اژدها. حقیقت آن است که این موجودات عظیمالجثه به حدی جذاب ساخته شده بودند که امکان نداشت از رویارویی با آنان خسته شوید. در ادامه با نقد بازی The Elder Scrolls Online Tamriel Unlimited: Elsweyr همراه بشاید. صاحبان آسمان نه تنها سرگرمی درون بازی را دوچندان کرده بلکه باعث شدند شهرت و محبوبیت این مجموعه تنها به واسطهی وجود این پرندگان آتشساز هم دو برابر شود. سازندگان عنوان «کتیبههای کهن آنلاین: تَمریِل بینهایت» (اشاره به حذف کردن پرداختهای ماهانه)، یعنی استودیوی «زِنیمکس» (ZeniMax)، هم این مسئله را به خوبی درک کرده، لذا تصمیم گرفتند که در فصل جدید بازی خود راه را برای این حیوانات افسانهای هموار کنند و به مخاطبین خود شانس مبارزه با گروهی از ترسناکترین موجودات دنیای «کتیبههای کهن» را بدهند. هرچند که بستهی الحاقی «السوِر» (Elsweyr، مشابه Else where خوانده شود) دارای مزایای بسیاری است، اما اشکالاتش در گوشهکنار بخش داستانی موجب شده تا کماکان در چند قدمی کاملبودن باقی بماند.
نقد و بررسی پیش نمایش بازی جدید Call of Duty: Modern Warfare
Call of Duty: Modern Warfare، جدیدترین نسخه از سری کالاف دیوتی، کمتر از یک هفته دیگر منتشر خواهد شد تا باری دیگر همراهبا افرادی چون کاپیتان پرایس، درگیر نبردهای مدرن شویم. همراه پیشنمایش بازی باشید.
سری کالاف دیوتی از آن دست بازیهایی است که طرفداران بسیار زیادی در بین علاقهمندان سبک شوتر اولشخص دارد و بارها و بارها با نسخههای مختلفش در بازههای تاریخی متفاوت ما را سرگرم کرده است. هرچند کالاف دیوتی ابتدا بهعنوان یک شوتر در دوران جنگ جهانی دوم مطرح و منتشر شد، اما پس از چند نسخه با محوریت این نبردها در سال ۲۰۰۷ اینفینیتی وارد، یکی از بهترین نسخههای مجموعه را با تغییری بزرگ ساخت و اولینبار اثری با محوریت نبردهای مدرن را شاهد بودیم؛ اثری که در آن کنار شخصیتهای بسیار دوستداشتنی چون کاپیتان پرایس و Gaz و با کنترل سوپ مکتویش در اکثر بخشهای بازی، مأموریتهایی فوقالعادهای چون ترور ایمران زاخایف در شهر پریپات را انجام دادیم و صد البته که بخش چندنفره آن نسخه هم بینهایت جذاب و سرگرمکننده بود. سری مدرن وارفر در ادامه دو نسخه دیگر هم داشت که آنها انصافا جزو نسخههای بسیار خوب مجموعه بهحساب میآیند و خب خبر خوب اینکه امسال، اینفینیتی وارد با ریبوت کردن سری مدرن وارفر و بهطور دقیقتر نسخه اول آن، قصد دارد مجددا یک کالاف دیوتی جذاب دیگر برایمان به ارمغان بیاورد. البته هنوز هم برای قضاوت در مورد کیفیت بازی زود است و این کار را به پس از انتشار بازی موکول خواهیم کرد اما در فاصله چند روز مانده به انتشار، بد نیست مروری بر اطلاعات مختلف منتشرشده از بازی داشته باشیم.
نقد و بررسی بازی The Beginner's Guide
بازی The Beginner's Guide چگونه ماهیتِ بنیادینِ عملِ داستانگویی را موشکافی میکند؟ آیا این بازی تحلیل و گفتوگو دربارهی آثار هنری را کارِ اشتباه و ممنوعهای میداند؟ همراه زومجی و بررسی فلسفهی فراسوی دومین بازی دیوی ریدن باشید.
وقتی در پایانِ اولین فصلِ بازی The Beginner's Guide، بعد از پشت سر گذاشتنِ هزارتوی تنگ و باریک و پیچدرپیچی در یک فضاپیما، با یک پرتوی الکتریکی آبی که از یک اتاقکِ ششضلعیشکل به سمتِ سقف شلیک میشد روبهرو شدم، به پیشنهادِ راوی تصمیم گرفتم به روی پرتوی آبی قدم بگذارم و ببینیم چه میشود (البته چارهی دیگری هم برای پیشرفتِ در بازی وجود نداشت). به محضِ اینکه روی پرتو قرار گرفتم، پرتو پاهایم را از زمین جدا و کاراکترم را به آرامی به پرواز در آورد و با عبور از سقف، واردِ فضای تاریک و بیانتهای بیرون شدم. ناگهان به خودم آمدم و دیدم دیوارهای محبوسکنندهی فضاپیما را پشت سر گذاشتهام و همینطور که در حال صعود هستم، میتوانم نقشهی مُدل سهبعدی آن مرحله از لحظهی آغازینش تا لحظهی پایانیاش را که در فضایی خالی طراحی شده است ببینم. حالا شناور در فضای خالی بین ستارهها و کهکشانهایی بودم که تاکنون فقط از پشتِ شیشههای فضاپیما قادر به دیدنِ آنها بودم. چیزی که شناورِ شدن در این فضا را به اتفاقِ سورئالتری تبدیل میکرد این بود که مربعِ بسیار بسیارِ غولآسایی شاید در چند هزار سالِ نوریام، در زیر پاهایم، در زیرِ مُدل سهبعدی مرحله قرار داشت. یک مربعِ سفیدِ غولآسا در صفحهی فضا که گویی پورتالی به یک دنیای نامعلومِ دیگر بود. انگار یک نفر قیچی برداشته باشد و با بُریدن مربعی در وسط یک مقوای سیاه، آن را به یک دیوارِ سفید چسبانده باشد. راوی تعریف میکند که اتفاقی که در این لحظه دارد میافتد از لحاظِ فنی یک گلیچ است؛ ولی این صحنه زیباترین گلیچی بود که تا آن لحظه دیده بودم. گلیچها معمولا بر اثرِ درهمشکستنِ نظم و ترتیبِ دنیای بازی اتفاق میافتند؛ گلیچها معمولا با ایجاد خلل در حس غوطهورکنندهی دنیای مجازی بازی باید سریعا برای حفظ توهمِ حضورِ بازیکننده در دنیایی قرص و محکم ترمیم شوند.
دیپلماسی ظریف توئیتر با ایران و
رومه ایران - جواد افتاده - مدیرعامل توئیتر چند روز پیش مدعی شد مکالمه تلفنی با محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان برای رفع فیلتر توئیتر در ایران داشته است. مکالمهای که از جزئیات آن اطلاعی در دسترس نیست و وزارت خارجه نیز هنوز این موضوع را تأیید یا تکذیب نکرده است.
دیک کسلتو در توئیتی که از طریق حساب رسمی خود منتشر ساخته، میگوید: «مکالمه تلفنی خوبی در خصوص باز کردن دسترسی به توئیتر در ایران با وزیر امور خارجه ایران، محمدجوادظریف، داشته است.»
توئیتی که واکنشهای زیادی را از سوی کاربران ایرانی توئیتر به دنبال داشت و باعث شکلگیری کمپینی با عنوان «اضافه کردن ایران به توئیتر» از طریق هشتگ AddIranToTwitter#و رونوشت به حساب کاربری وی در توئیتر (@dickc) شد.
به عبارتی، کاربران ایرانی اعتراض خود را به زبان انگلیسی و فارسی از عدم وجود ایران در فهرست کشورهای توئیتر از طریق این هشتگ و رونوشت به مدیر اجرایی نشان دادند. اعتراضی که قبلاً در کمپین <جین> علیه نتانیاهو جهانی شد و این بار نیز همین روند را دنبال میکند و آنها به دنبال ترند کردن این هشتگ هستند تا صدای محلی آنها در بعد جهانی شنیده شود.
اما این کمپین در لایه زیرین خود، چند درس به شرح ذیل به دنبال دارد:
۱. شرکتهای امریکایی چون توئیتر به دنبال افزایش سود و اثرگذاری خود هستند.
این شرکتها منافع اقتصادی در اولویت آنها قرار دارد و سپس وارد منافع ی و. میشوند. بنابراین همیشه به دنبال مذاکره برای دسترسی و افزایش کاربران خود هستند. هرچند که برخی از کشورها از جمله ایران را به دلایل واهی تحریم به رسمیت نشناسند و به آنها سرویس مستقیم ندهند. البته شرکتی چون گوگل بسیاری از سرویسهای خود را به کاربران ایرانی میدهد و برخی را نیز مسدود کرده است که این موضوع نیز جای بحث مفصل دارد.
۲. مذاکره همیشه نباید جنبه رسمی و عمومی داشته باشد.
مذاکره با هدف حل مشکلات انجام میشود نه با هدف اجرای «شو»ی تبلیغاتی. تیم مذاکره کننده ایران این موضوع را در موارد مختلف به خوبی درک کرده است اما به نظر میرسد، طرف امریکایی هنوز هم بیشتر به دنبال جنبه تبلیغاتی موضوع است.
۳. مردم بهترین و دقیقترین نگاه را به روندها و امور دارند.
کاربران زیادی از دلایل عدم وجود ایران در فهرست توئیتر نوشتند. برخی به تأیید دومرحلهای پسورد نیز اشاره داشتند. به عبارتی، ریزترین مسائل از دید مردم پنهان نیست و لایههای ناپیدا را چون ذرهبین میبینند. کافی است میدان عمل برای آنها باز باشد.
۴. مشارکت اجتماعی، لازمه مذاکره کارآمد است.
حضور مسئولان رده بالای کشور در نیویورک فرصت مناسبی برای مذاکره رو در رو بود. فرصتی که برخی آن را غنیمت شمردند. اما این کمپین دوباره نشان داد که مردم میتوانند حمایت کامل و کافی از تیم مذاکره کننده و منافع ملی ایران داشته باشند. حمایتی که در پرونده هستهای نیز بشدت احساس میشود.
فضای غیر رسمی بر رسمی ارجحیت دارد. توئیتر در ایران فیلتر است و به نوعی فضای آن غیر رسمی است. کاربران ایرانی از طرق مختلف به آن دسترسی دارند. شاید بیشتر آنها به فیلترینگ انتقاد داشته باشند ولی وقتی بحث منافع ایران در خارج کشور و بعد بینالمللی مطرح باشد، از تهای کنونی دفاع میکنند تا منافع ملی در مرحله اول تأمین و سپس نسبت به اصلاح امور جاری اقدام کنند.
رومه ایران - جواد افتاده - مدیرعامل توئیتر چند روز پیش مدعی شد مکالمه تلفنی با محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان برای رفع فیلتر توئیتر در ایران داشته است. مکالمهای که از جزئیات آن اطلاعی در دسترس نیست و وزارت خارجه نیز هنوز این موضوع را تأیید یا تکذیب نکرده است.دیک کسلتو در توئیتی که از طریق حساب رسمی خود منتشر ساخته، میگوید: «مکالمه تلفنی خوبی در خصوص باز کردن دسترسی به توئیتر در ایران با وزیر امور خارجه ایران، محمدجوادظریف، داشته است.»توئیتی که واکنشهای زیادی را از سوی کاربران ایرانی توئیتر ساعت کاسیو مدل 554 دنبال داشت و باعث شکلگیری کمپینی با عنوان «اضافه کردن ایران به توئیتر» از طریق هشتگ AddIranToTwitter#و رونوشت به حساب کاربری وی در توئیتر (@dickc) شد.
به عبارتی، کاربران ایرانی اعتراض خود را به زبان انگلیسی و فارسی از عدم وجود ایران در فهرست کشورهای توئیتر از طریق این هشتگ و رونوشت به مدیر اجرایی نشان دادند. اعتراضی که قبلاً در کمپین <جین> علیه نتانیاهو جهانی شد و این بار نیز همین روند را دنبال میکند و آنها به دنبال ترند کردن این هشتگ هستند تا صدای محلی آنها در بعد جهانی شنیده شود.اما این کمپین در لایه زیرین خود، چند درس به شرح ذیل به دنبال دارد:چای لاغری تیما ۱. شرکتهای امریکایی چون توئیتر به دنبال افزایش سود و اثرگذاری خود هستند.
این شرکتها منافع اقتصادی در اولویت آنها قرار دارد و سپس وارد منافع ی و. میشوند. بنابراین همیشه به دنبال مذاکره برای دسترسی و افزایش کاربران خود هستند. هرچند که برخی از کشورها از جمله ایران را به دلایل واهی تحریم به رسمیت نشناسند و به آنها سرویس مستقیم ندهند. البته شرکتی چون گوگل بسیاری از سرویسهای خود را به کاربران ایرانی میدهد و برخی را نیز مسدود کرده است که این موضوع نیز جای بحث مفصل دارد.
۲. مذاکره همیشه نباید جنبه رسمی و عمومی داشته باشد.
مذاکره با هدف حل مشکلات انجام میشود نه با هدف اجرای «شو»ی تبلیغاتی. تیم مذاکره کننده ایران این موضوع را در موارد مختلف به خوبی درک کرده است اما به نظر میرسد، طرف امریکایی هنوز هم بیشتر به دنبال جنبه تبلیغاتی موضوع است.
۳. مردم بهترین و دقیقترین نگاه را به روندها و امور دارند.
کاربران زیادی از دلایل عدم وجود ایران در فهرست توئیتر نوشتند. برخی به تأیید دومرحلهای پسورد نیز اشاره داشتند. به عبارتی، ریزترین مسائل از دید مردم پنهان نیست و لایههای ناپیدا را چون ذرهبین میبینند. کافی است میدان عمل برای آنها باز باشد.
۴. مشارکت اجتماعی، لازمه مذاکره کارآمد است.
حضور مسئولان رده بالای کشور در نیویورک فرصت مناسبی برای مذاکره رو در رو بود. فرصتی که برخی آن را غنیمت شمردند. اما این کمپین دوباره نشان داد که مردم میتوانند حمایت کامل و کافی از تیم مذاکره کننده و منافع ملی ایران داشته باشند. حمایتی که در پرونده هستهای نیز بشدت احساس میشود.
فضای غیر رسمی بر رسمی ارجحیت دارد. توئیتر در ایران فیلتر است و به نوعی فضای آن غیر رسمی است. کاربران ایرانی از طرق مختلف به آن دسترسی دارند. شاید بیشتر آنها به فیلترینگ انتقاد داشته باشند ولی وقتی بحث منافع ایران در خارج کشور و بعد بینالمللی مطرح باشد، از تهای کنونی دفاع میکنند تا منافع ملی در مرحله اول تأمین و سپس نسبت به اصلاح امور جاری اقدام کنند.
مایکرسافت از سامسونگ شکایت کرد و
مایکروسافت از سامسونگ به دلیل عدم پرداخت شش میلیارد و 900 میلیون دلار به این شرکت شکایت کرده است.
این رقم با احتساب بهره یک میلیارد دلاری است که سامسونگ باید سالانه به مایکروسافت پرداخت میکرد اما آن را به تاخیر انداخته است.
مایکروسافت و سامسونگ در سال 2011 توافقنامه ای امضا کردند که براساس آن شرکت کره ای باید برای ساخت هر گوشی اندرویدی که به فروش میرساند مبلغی به مایکروسافت پرداخت میکرد.
این قرارداد برای مدت هفت سال امضا شد و دو طرف همچنین یک توافقنامه همکاری برای تبادل اختراعات امضا کردند و سامسونگ باید در زمینه جا انداختن تبلتها و گوشیهای ویندوزی سرمایه گذاری میکرد.
این قرارداد خوب پیش میرفت تا اینکه مایکروسافت قرارداد خرید نوکیا را نهایی کرد. سامسونگ بنا به دلایلی تصمیم گرفت که مایکروسافت به قرارداد عمل نکرده است. سامسونگ مبلغ یک میلیارد دلار را با تاخیر به مایکروسافت پرداخت کرد و مایکروسافت به همین دلیل از شرکت کرهای شکایت کرده و میگوید سامسونگ تهدید کرده که پرداخت این حق امتیاز را متوقف میکند و این اختلاف باید در دادگاه حل شود.
مایکروسافت به رغم این شکایت در بیانیه ای اعلام کرده برای همکاری با سامسونگ ارزش قائل است و انتظار دارد که در آینده ادامه پیدا کند.
درباره این سایت